گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 19
شماره 27 - مرداد و شهریور 1380
گستره و کارکرد موضوع مهدویت








وقتی دریافتیم آنچنان که شایسته » : اسماعیل شفیعی سروستانی پیش از این در پارهاي از سرمقاله ها به این نکته اشاره شده بود که
است ذکر نام امام عصر، ارواحنافداه، و گفتگو دربارة ایشان در دستور کار جدي رسانه هاي رسمی و غیر رسمی وارد نشده با امید
شدیم. امّا، این همۀ ماجرا نبود. طی چند دهۀ گذشته « موعود جوان » و « موعود » به جلب عنایت حضرتش دست به کار نشر مجلات
برخی اشخاص حقیقی و حقوقی، آثار گوناگونی را (بویژه در قالب کتاب) به نام مقدس امام عصر، علیه السلام، عرضه کرده اند که
بی گمان از نظر بلند آن عزیز دور نمانده است. آثاري که در گسترة موضوعاتی چون: غیبت، ظهور، نواب اربعه، فلسفه غیبت و
امثال اینها با چاشنی اي از آثار ادبی و شاعرانه خوانندگان طالب را مجذوب خویش ساخته اند. در واقع گسترة موضوع مهم
محدود به طرح چند سرفصل کلامی، تاریخی و شاعرانه میشد. واهمۀ متهم شدن به ارتباط و وابستگی فکري و علمی با « مهدویت »
برخی محافل نیز دانسته یا ندانسته طرح شایسته این موضوع و ذکر نام بلند حضرت صاحب الزمان، علیه السلام، را در محاق برد و
اجازه و امکان خروج از گسترة سابق الذکر و تدارك مقدمات لازم براي بسط فرهنگ انسانساز مهدوي در میان عموم مردم را
فراهم نیاورد. اگر چه سابقه و رد اندیشه و عمل منفعلانه کسانی که انجام اصلاحات بزرگ و تشکیل نظام اجتماعی، سیاسی و دینی
را در عصر غیبت مردود میدانستند در میان برخی از مدیران و مسؤولان دستگاههاي متولی امور اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی
و داعیان دمکراسی و « سکولاریستی » میشد جستجو کرد. چنانکه در همین ایّام نیز در میان جماعت مبشرین و تابعین تفکّر
مردمسالاري رد همان اندیشه و عمل را میتوان نشان داد و حتی تجدید حیات آن اندیشه را در صورت نوین مشاهده کرد. در واقع،
دو جریان دانسته یا ندانسته در یک مسیر گام برمیداشتند. جریانی که با سلام و صلوات و صورتسازي در لابلاي دستورالعملها،
استراتژیهاي غربی در پی یافتن طریق و طرحی براي استمرار حیات و اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادي جامعه مسلمین بود
و به امید اصلاح و صلاح آب توبه بر سر و روي همۀ مناسبات غربی میریخت و دیگر، جریانی که با سر و صدا قائل به قرائتهاي
گوناگون از دین، عصري کردن دین و نشر سکولاریزم، تجربۀ کامل مدرنیته را راه خلاصی از بنبستها فرض میکرد. جملگی دیر یا
زود به یک نقطه میرسیدند چه، در هر دو صورت دین در محدودة باوري شخصی به انحصار درمیآمد و همۀ کارکردهاي سیاسی،
اقتصادي و فرهنگی خود را از دست میداد. مگر جز اینست که وقتی همۀ محتوي و شاکلۀ نظام آموزشی مبتنی بر آراء زیست
شناسان، روانشناسان، جامعه شناسان و اقتصاددانان شکل گرفت و مباحث دینی در عرض فیزیک و جغرافیا تنها وجههاي شخصی
مییابد، وقتی که نظام اجتماعی و اقتصادي همۀ همّ خود را مصروف پیروي از تئوریهاي دست دوم و سوم نظریه پردازان غربی کرد و
تمامیت نظام شهرسازي، معماري غربی را که ملغمه اي از معماري عصر مدرنیته و پست مدرن است بعنوان الگوي زندگی مردم
اعلام داشت، دین مبدل به دریافتی وجدانی و شخصی میشود و در واقع پایان تاریخ مصرف اعلام میشود؟! آیا این واقعه چیزي جز
صفحه 7 از 45
و سلب حیثیت معنوي از حیات فردي و اجتماعی مسلمین است؟! جماعتی با ساز و دهل و اباحی گري و فمنیسم « سکولاریزم » قبول
و گروهی دیگر با سر دادن شعار سنتگرایی در طریق جماعتی گام میگذاشتند که در خواب رؤیاي ملاقات حضرت یار را میجست و
فرهنگ و تمدن عصر مدرنیته و پست مدرن را فصل الخطاب مناسبات اجتماعی و اقتصادي مسلمین در عصر غیبت میشناخت.
بلاي بزرگ « ظاهر مذهب » و « مذهب ظاهر » هیهات که جملگی خود را اهل ولایت و تابع فرهنگ ولایی نیز میشناسند. پیروي از
و در همۀ اعصار .« ظاهر مذهب » عصر ماست. چنانکه امروزه روشنفکران اهل اباحه پیامبران مذهب ظاهرند و مقدسمآبان، منادي
جان مایۀ تفکّر شیعی است. « انتظار » حقیقت دین از این دو جریان دچار لطمه و مصیبت شده است. بر هیچکس پوشیده نیست که
شدهاند « انتظار » کلمهاي زیبا که همواره برداشتهایی گوناگون از آن عرضه شده. اگر چه مسلمین و شیعیان در عصر غیبت دعوت به
و حتی آنرا بعنوان برترین عبادت نیز معرفی کردهاند امّا، در هیچ کجا و در هیچ روایتی سخنی دربارة پذیرش صورتهاي مختلف
ظلم و بیعدالتی و تن دادن به انفعال بمیان نیامده، چنانکه در هیچ منبعی شیعیان تحریض به قبول آئین و احکام اهل اباحه و نفاق و
شرك نشدهاند. چه این انتظار، در تفکر شیعی همواره قرین با عدل و امام عدل بوده و هست. مهمترین رویکرد مرام منتظران به
بر تن داشت امّا « منتظران » گام نهاد و جامۀ « انتظار » آینده است. چه بی مقصد، ره به هیچ کجا نمیتوان برد. چگونه میتوان در طریق
دربارة صورتهاي مختلف حیات فردي و اجتماعی و میزان دوري و نزدیکی آن از عدل سؤال نکرد؟ در کدامیک از منابع شیعی و
فقهی عالمان عالی مقام معروف و منکر محدود و منحصر در اعمال و احکام شخصی و فردي شده؟! مگر جز اینست که ناگزیر به
بازشناسی مصادیق معروف و منکر در میان همۀ مناسبات اعم از سیاست، اقتصاد، شهرسازي و غیره هستیم؟! همۀ سخن اینست که
گفتگو از طریق عدالت است و بازپرسی از نحوة ظهور و بروز ظلم و منکر در ساحات « مذهب انتظار » و « امام عدل » گفتگو از
عقیدتی، فرهنگی و عملی در ادوار مختلف و همۀ تکلیف، همسو شدن با تکلیف بزرگی که بر دوش بزرگترین مرد عالم نهاده
امام » و بالاخره اتخاذ سیاستی که در شکل کلان همۀ مناسبات فردي و جمعی مسلمین را در راستاي اشارات « اقامۀ عدل » : شده
وسیع، فراگیر و همه جانبه است. با کارکردي گسترده که همۀ پهنه ها را درمینوردد و در « مهدوي » قرار دهد. گسترة مباحث « عدل
شعر و غزل و شیرینی و نقل جشن نیمه شعبان خلاصه نمیشود. یتیمان آل محمد، صلّی الله علیه وآله، باید بدانند که در کجاي زمین،
کدامین عصر و کدام نقطه از تاریخ ایستادهاند. فرزندان انتظار باید دریابند که ظلم چگونه خود را احیاء مینماید و در صورتهاي
زیبایی از هنر و علم و تکنیک و سیاست آشکار میشود. منتظران با آمادگی تمامیت جسم و جان و تمامیت سرمایه هاي خدادادي را
مصروف زمینه سازي میکنند تا در هنگامۀ وقوع حادثۀ شریف ظهور، تمامیت سرزمین خود را پیراسته از شائبه ها و مرام پیروان
سازند. محدود ساختن گسترة این مباحث در شعر و قطعه و آه و اوخ منفعلانه و « امام منتظر » تقدیم « مذهب ظاهر » و « ظاهرمذهب »
سانتیمانتالیسم و حتی اکنده ساختن بی محتوي و هدف در و دیوار شهر از نام حضرت صاحب الزمان، علیه السلام، بهمان اندازه ظلم
است که به دست نسیان و فراموشی سپردن. چگونه میتوان پذیرفت که متولیان نظام اقتصادي و اجتماعی سرزمینهاي اسلامی سرتاسر
هفته را در غفلت از نام و سیره و سنت امام عدل روزگار بگذرانند و روز جمعه از صبح علی الطلوع تا به وقت غروب آفتاب از
طریق رسانه ها شعر و غزل و مطالب کمخاصیت و عاري از هر گونه تعهد را به خورد خلق روزگار دهند و دیگر بار روز از نو
میزان » میشناسند. چنانکه آن امام نیز « امام عدل » روزي از نو؟ اگر فرزندان ما طعم عدالت را در میان مناسبات تجربه کنند ما را تابع
را معیار شناسایی انسان منتظر از غیر آن میشناسد. خدایا، همۀ ما را براي ورود در طریق عدل یاري و براي ماندن در آن « عدالت
مساعدت فرما. آمین تصدق شما سردبیر
عریضه
بسم?اللَّه الرحمن الرحیم محضر مقدس حضرت بقیۀاللَّه الأعظم، أرواحنا له?الفداء السلام علیکم یا اهل بیت النبوة، السلام علیک یا
صفحه 8 از 45
بقیۀاللَّه فی أرضه و حجته علی عباده. پیش از هر سخن آرزو می?کنم در هر کجاي این دنیا که به?سر می?برید سلامت باشید و
وجود مقدستان از جمیع بلایا و فتنه?ها مصون باشد. دعا می?کنیم خداوند با ظهور شما به همه غم?ها و مصیبت?هاي عصر غیبت
خاتمه دهد. راستش دلمان گرفته بود و غم و اندوهی بزرگ بر سینه?مان سنگینی می?کرد. از اینکه می?بینیم در کشوري که همه
شرافتش به?نام شماست، کار کردن به?نام شما چقدر دشوار و طاقت?فرساست بسیار ملول و پریشان خاطریم. شما خودتان بهتر از
همه می?دانید که در چهار، پنج سال گذشته براي اینکه بتوانیم یاد و نام شما را در شهر و روستاي این کشور منتشر کنیم، چقدر
خون دل خوردیم. شما بهتر از همه خبر دارید که در این چند سال کمتر بیتی از بیوت مراجع و آیات عظام و کمتر دفتري از دفاتر
مسئولان فرهنگی این کشور بوده است که ما سر نزده باشیم و حکایت تنهایی و غربت مؤسسه?اي را که به?نام شما فعالیت
می?کند مطرح نکرده باشیم. شما خوب می?دانید که در این مدت چه بسیار بزرگانی ضمن بازدید از مؤسسه با تأیید و تشویق
فعالیت?هاي آن، قول همکاري و مساعدت دادند، امّا رفتند و پشت سر خود را هم نگاه نکردند! نمی?دانم جرم ما چیست؟ آیا
اینکه خواسته?ایم در عصر غیبت و در هنگامه آخرالزمان که سیل فتنه?ها جوانان این سرزمین را نشانه گرفته?اند، با مطرح کردن
نام شما و با طرح احیاي اندیشه انتظار سدي نفوذناپذیر در برابر این سیل بنیان?کن برپا کنیم، جرم است؟ آیا اینکه خواسته?ایم
فارغ از همه هیاهوهاي سیاسی و دسته?بندي?ها فقط به انگیزه ترویج یاد و نام شما به?کار فرهنگی دست زنیم، جرم است؟ آیا این
سزاوار است که در کشور امام زمان، علیه?السلام، همه فعالیت?هاي به اصطلاح فرهنگی، ازموسیقی، سینما و تأتر گرفته تا نشریات
به?نام امام عصر، علیه?السلام، و براي امام عصر، « ایمان برباد ده از حمایت و پشتیبانی برخوردار باشند، امّا تنها مجله?اي که
در این سرزمین منتشر می?شود. حتی امکان تهیه کاغذ یک شماره خود را هم نداشته باشد؟ بیش از این مزاحم » علیه?السلام
نمی?شوم؛ چرا که شما همه اینها را به?خوبی می?دانید و از جزئیات همه آنچه در این چندسال بر ما گذشته اطلاع دارید. ابتدا
می?خواستیم این نامه را به چاه عریضه مسجد مقدس جمکران بیندازیم، امّا بعد گفتیم که نه، شما حتماً براي یکبار هم که شده
مجله خودتان را ورق می?زنید، این بود که تصمیم گرفتیم نامه را در مجله منتشر کنیم. أللّهم إنّا نشکو الیک فقد نبیّنا صلواتک علیه
و اله، و غیبۀ و لیّنا و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا. قربان شما چشم?انتظارانتان در مجله موعود
چون غرض آمد...
ابراهیم شفیعی سروستانی چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به?سوي دیده شد شاید بتوان گفت که از آغاز عصر
غیبت کبرا تاکنون، در هیچ زمانی نام و یاد امام عصر، عجّل?اللَّه?تعالی?فرجه، مانند زمان ما در میان مردم جاري و ساري نبوده
است. افزایش محافل و مراسم دعاي ندبه، دعاي عهد، زیارت آل یاسین؛ خیل روزافزون عاشقان و مشتاقانی که هر شب چهارشنبه و
جمعه از سراسر کشور راهی مسجد مقدس جمکران می?شوند؛ کتاب?ها، جزوات و دیگر آثاري که با سیري رو به تزاید در
موضوع مهدویت و انتظار منتشر می?شوند؛ افزایش انجمن?ها و گروه?هاي مطالعاتی، پژوهشی که با هدف شناخت بیشتر
شخصیت امام عصر، علیه?السلام، و بازشناسی موضوع انتظار در دانشگاه?هاي کشور شکل می?گیرند؛ برگزاري همایش?ها و
اجلاس?هاي متعدد با هدف تبیین ابعاد مختلف موضوع مهدویت و... همه نشان از توجه قلبی مردم به امام عصر، علیه?السلام، و
احساس روزافزون نیاز به حجت خدا در جامعه ما دارد، که این خود تحوّلی مبارك و رویدادي عظیم است، رویدادي که شاید
بتوان آن را ظهور اصغر و مقدمه ظهور اکبر مهدي موعود، علیه?السلام، به?شمار آورد. امّا از آنجا که به موازات رشد و بالندگی
هر حرکت صحیح، جریان?هاي انحرافی و حرکت?هاي ناصحیح نیز توسعه می?یابند، باید بسیار مراقب بود و اجازه نداد که
حرکت مقدس و برخاسته از ضمیر پاك و آگاه مردم مسلمان کشورمان با اقدامات نادرست و حساب نشده عده?اي و یا خداي
نخواسته اغراض و نیت?هاي ناپاك عده?اي دیگر آلوده شود. یکی از مهمترین آسیبهایی که درحال حاضر حرکت مقدس
صفحه 9 از 45
مهدویت را در جامعه ما خدشه?دار می?سازد، عوام?زدگی و گرایش به اقدامات سطحی و بی?مایه است. که این موضوع در
قالب?هاي مختلفی همچون سخنرانی?ها، نشر کتب، جشن?ها، مراسم و... ظهور و بروز پیدا می?کند. 1. سخنرانی?ها، منابر و
مجالس به?نظر می?رسد در سخنرانی?ها و منابر و مجالسی که به?نام مقدس امام عصر، علیه?السلام، برگزار می?شود، باید چند
نکته اساسی مورد توجه قرار گیرد: 1. گسترش فرهنگ انتظار؛ 2. تقویت حالت انس و ارتباط معنوي مردم با امام عصر،
علیه?السلام؛ 3. تبیین وظایف و تکالیف مردم در برابر حجت خدا؛ 4. آشنا ساختن مردم با نشانه?هاي ظهور و آماده ساختن آنها
براي این پدیده مبارك؛ 5. پاسخگویی به پرسش?ها و شبهات روز در موضوع مهدویت؛ 6. زدودن آثار جهل و خرافه از اعتقاد به
مهدویت. متأسفانه امروزه شاهدیم که برخی از سخنرانان و اهل منبر و خطابه به هیچ?یک از موارد بالا توجه نکرده و صرفاً مردم را
با نقل خواب و رویا و بیان حکایات ملاقات?ها و تشرّفات، آن هم بدون توجه به میزان صحّت و استناد آنها، سرگرم می?کنند.
باید توجه داشت که این شیوه سخنرانی و تبلیغ نه?تنها مردم را همواره در سطحی نازل از ایمان و آگاهی قرار می?دهد، بلکه
اعتقاد و باور آنها را نیز بسیار شکننده و آسیب?پذیر می?سازد؛ زیرا مردمی که تنها با بیان یک خواب و رؤیا جذب موضوع
مهدویت می?شوند، با وقوع اندك خدشه?اي در این نقل?ها دچار تزلزل و سردرگمی می?شوند. از سوي دیگر این قبیل
سخنرانی?ها و مجالس شنوندگان و مخاطبان جوان و نوجوان را از رسالت سنگینی که در برابر حجّت خدا، حضرت صاحب?الامر،
علیه?السلام، دارند، غافل ساخته و به?این اندیشه وامی?دارد که تنها باید در پی به?دست آوردن ادعیه، توسلات و ختوماتی براي
تشرّف و ملاقات با آن حضرت بود و قطعاً این قبیل افراد اگر به آرزوي خود دست نیابند دچار دلزدگی و ناامیدي می?شوند. خطر
دیگري که این نوع سخنرانی?ها و مجالس دارد این است که اعتقاد به مهدویت را در نزد کسانی که هنوز به حقایق شیعه و عمق
اندیشه مهدویت پی نبرده?اند، به عنوان اعتقادي موهوم و آمیخته با خرافه جلوه می?دهد. 2. کتابها و نشریات تولید و نشر
کتاب?هاي مذهبی این?روزها بازار آشفته?اي دارد؛ برخی از ناشران و نویسندگانی که بدون داشتن شناخت و بینش عمیق دینی و
تجربه و آزمودگی لازم در تولید آثار فرهنگی، وارد عرصه چاپ و نشر کتاب شده?اند، بیش و پیش از آنکه به تغذیه فکري
صحیح جوانان و نوجوانان و عمق بخشیدن به شناخت و بینش دینی آنها بیندیشند، مطالب سطحی و مطابق ذوق و سلیقه عوام مردم
را دستمایه کار خود قرار داده?اند و از این طریق تجارت فرهنگی خود را رونق می?بخشند. متأسفانه نشر و پخش کتاب?هاي
مهدوي نیز از این آفت دور نبوده است. اقبال روزافزون مردم به موضوع مهدویت و عطش آنها براي انس و ارتباط بیشتر با امام
عصر، علیه?السلام، زمینه?اي را فراهم ساخته که عده?اي ناآگاه و یا سودجو با انتشار آثار بسیار سطحی، نازل و بعضاً بی?پایه و
اساس اعتقاد مردم را به بازي بگیرند و ارتباط با حضرت صاحب?الامر، علیه?السلام، و تشرّف به محضر ایشان را درحد ساده?ترین
موضوع کوچه بازاري تنزل دهند. از این?رو بر متولیان امور فرهنگی و اعتقادي جامعه اسلامی، بویژه حوزه علمیه قم لازم است که
با حساسیت و نظارت بیشتر ضمن تقدیر از نویسندگان و ناشرین کتاب?هاي شایسته مهدوي به نحو مقتضی جلوي نشر و پخش آثار
بی?مایه و بی?محتوا را بگیرند. 3. جشن?ها و مراسم در چند سال گذشته جشن?ها و مراسم نیمه?شعبان توسعه بیشتري یافته و
به?یفمن ورود چند دستگاه دولتی در زمره برگزارکنندگان این جشن?ها، بر شکوه و جلال ظاهري آنها بسیار افزوده شده است؛
چراغانی، پخش نقل و شیرینی، آذین?بندي خیابان?ها و میادین، نورافشانی و... امّا در این میان چیزي که به فراموشی سپرده شده،
فلسفه بزرگداشت روز نیمه شعبان است. تردیدي نیست که شادبودن و شاد کردن مردم در روزي که منجی عالم بشریت به?دنیا
آمده، امري مطلوب و پسندیده است امّا اگر این موضوع باعث شود که مردم به?طور کلی از اصل مسأله انتظار، ظهور و وظایفشان
در برابر حجت خدا غافل شوند و خداي نخواسته نیمه?شعبان بهانه?اي شود براي برپایی کارناوال?هاي شادي، کنسرت?هاي
موسیقی و حتی رقص و پایکوبی، دیگر نمی?توان این مراسم را در جهت رضایت حضرت صاحب?الامر، سلام?اللَّه?علیه،
به?شمار آورد. مسئولان و سیاستگزاران فرهنگی کشور باید ضمن حفظ صبغه مردمی جشن?هاي نیمه?شعبان، به?جاي صرف
صفحه 10 از 45
مخارج کلان براي اموري که هیچ تأثیري در افزایش توجه مردم به امام عصر، علیه?السلام، ندارد، همت خود را متوجه
فعالیت?هاي فرهنگی و تبلیغاتی ثمربخش کنند، فعالیت?هایی که حداقل یک لحظه مردم را به تأمل در انتظار و فلسفه نیاز آنها به
ظهور حضرت مهدي، علیه?السلام، وادارد، نه اینکه آنها را در مقابل این پرسش قرار دهد که: آیا امام زمان، علیه?السلام، به این
ریخت و پاش?ها راضی است؟ آیا در کشوري که فقر بیداد می?کند و بسیاري از مردم محتاج نان شب خود هستند، تدارك
ریسه?هاي چندهزار متري، نصب هزاران پوستر و پلاکارد به?اسم امام عدالت?گستر معنا دارد؟ و آیا...؟ امیدواریم که نیمه شعبان
امسال کمتر شاهد برنامه?هاي پرزرق و برق و کم?محتوا باشیم و این روز چونان گذشته یادآور نیاز ما به ظهور مردي باشد که اگر
بیاید جهان پس از مولا علی، علیه?السلام، یک?بار دیگر طعم عدالت را خواهد چشید. ان?شاءاللَّه
زنان در حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
محمد جواد طبسی امروز بانوان همانند بسیاري از مردم به آینده می?اندیشند؛ به یک انقلاب جهانی و یک حکومت موعود، که
چگونه در برابر قدرتهاي بزرگ غلبه پیدا می?کند! آیا برنامه?هاي اوچیست؟ چه کسانی با او همکاري می?کنند و زنان در آن
زمان چه نقشی دارند؟ دشمنانش چه کسانی?اند و راز و رمز موفقیتش در گرو چیست؟ ما در این نوشتار کوتاه نقش زنان در ایّام
غیبت و ظهور امام زمان، علیه?السلام، را مورد بررسی قرار می?دهیم. نقش زنان در دوران غیبت صغري در دوران سخت غیبت
صغري، در روزهایی که شیعیان پس از دویست و شصت سال با یک آزمایش بزرگ رو به رو بودند و می?بایست با غیبت امام خو
کنند، یک زن به عنوان مفزع و پناه معرفی می?شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکري، علیه?السلام، است. در این دوره، اگر
چه امام هادي و امام حسن عسکري، علیهماالسلام، زمینه غیبت را از پیش فراهم کرده بودند و شخصیتهاي مورد اعتمادي همانند
عثمان?بن سعید عمري و پسرش محمد بن عثمان رابه?عنوان وکیل معرفی کرده بودند، به?دلایلی از موقعیت مادر امام حسن
دختر » حکیمه « استفاده شد و وي پناه شیعه معروف گردید. ازگفتگوي احمد بن ابراهیم با ،» جدّه « عسکري، علیه?السلام، معروف به
امام جواد، علیه?السلام، برمی?آید که پس از گذشت دوسال از رحلت امام حسن عسکري، علیه?السلام، همچنان بسیاري از کارها
به?دست مادر بزرگوار امام حسن عسکري، علیه?السلام، انجام می?شده است ولی در حقیقت ازطرف حضرت حجۀبن?الحسن،
علیه?السلام، و به فرمان آن حضرت صورت گرفته است. شیخ صدوق، رحمۀالله?علیه، از احمد بن ابراهیم نقل کرده است که در
سال 262 ق. بر حکیمه دختر امام جواد، علیه?السلام، وارد شدم و از پس پرده با وي سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان
پرسیدم. او همه آنها را یکایک شمرد و آنگاه حجۀبن?الحسن بن علی را نیز نام برد... از او پرسیدم: این فرزند کجاست؟ گفت: در
پس پرده غیب است. گفتم پس شیعه به چه کسی پناه ببرد؟ گفت: به جدّه، مادر امام حسن عسکري، علیه?السلام. سپس افزود: این
دستور از سوي امام حسن عسکري، علیه?السلام، و به?پیروي از امام حسین، علیه?السلام، صورت گرفته است. زیرا امام حسین،
علیه?السلام، در ظاهر براي حفظ جان فرزندش امام سجاد، علیه?السلام، به خواهرش زینب کبري، علیهاالسلام، وصیت کرد و
درنتیجه تا مدتی هرآنچه از امام زین?العابدین، علیه?السلام، صادر می?شد به حضرت زینب، علیهاالسلام، نسبت داده می?شد تا
امر پنهان باشد 1 و حساسیت?ها نسبت به امام سجاد، علیه?السلام، کمتر شود. این امتیاز براي جدّه باقی بود تاآنکه کسانی مانند
و دیگر سفرا و نایبان خاص امام زمان، علیه?السلام، در بین شیعیان شناخته شدند و منزلت یافتند. پس از شهادت » عثمان?بن سعید «
امام عسکري، علیه?السلام، یک بانو، نظر دستگاه خلافت بنی?عباس را نسبت به تعقیب امام زمان تغییر داد. نوشته?اند پس از
گزارش جعفر کذّاب، که در خانه امام حسن عسکري، علیه?السلام، فرزند خردسالی از آن حضرت باقی مانده است، آنها به خانه
امام هجوم بردند و پس از دستگیري صیقل (یکی از کنیزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه کردند. او نخست انکار کرد و
قاضی ،» أبی الشوارب « آنگاه براي اینکه موضوع براي آنها پوشیده ماند، گفت من حامله هستم. از این?رو آن کنیز را به?دست
صفحه 11 از 45
وقت، سپردند تا از او مراقبت کند. در مدتی که صیقل زیرنظر قاضی نگهداري می?شد دستگاه خلافت با مرگ عبید بن خاقانی و
شورش صاحب الزنج روبه?رو شد و صیقل از وضعیت آشفته سود جست و فرار کرد. 2 نقش زنان در دوران ظهور حال سزاوار
است بدانیم زنان در حکومت قائم آل محمد، علیه?السلام، چه می?کنند؟ چه کسانی هستند؟ چند نفرند؟ از کجا می?آیند و چه
مسؤولیتی برعهده دارند؟ براساس برخی از روایات، حضور و نقش این زنان ازنظر زمان و موقعیت، چهارگونه است: الف) حضور
پنجاه زن در بین یاران امام اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان می?شتابند آنهایند که در آن ایّام می?زیسته?اند و همانند
دیگر یاران امام، علیه?السلام، به هنگام ظهور در حرم امن الهی به?خدمت امام، علیه?السلام، می?رسند. در این?باره دو روایت
وجود دارد: روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثی درباره علایم ظهور، از پیامبر روایت کرده است که فرمود: یعوذ عائذ من الحرم
فیجتمع الناس إلیه کالطّیر الواردة المتفرقۀ حتّی یجتمع إلیه ثلاث مأة و أربعۀ عشر رجلًا فیه نسوة فیظهر علی کلّ جبّار و ابن جبّار... 3
در آن هنگام پناهنده?اي به حرم امن الهی پناه می?آورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم می?برند
به?سوي او جمع می?شوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده?نفر گرد می?آیند که برخی از آنان زن می?باشند که بر
هر جبار و جبار زاده?اي پیروز می?شود. 4 روایت دوم: جابربن یزید جعفی، ضمن حدیث مفصلی از امام باقر، علیه?السلام، در بیان
برخی نشانه?هاي ظهور نقل کرده که: و یجیی?ء واللَّه ثلاث مأة و بضعۀ عشر رجلًا فیهم خمسون امراة یجتمعون بمکۀ علی غیر
5»... أینما تکونوا یأت بکم اللَّه جمیعاً إنّ اللَّه علی کلّ شی?ء قدیر « : میعاد قزعاً کقزع الخریف یتبع بعضهم و هی?الآیۀ الّتی قال اللَّه
به?خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر می?آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر
.» هرجا باشید خداوند همه شما را حاضر می?کند. زیرا او بر هر کاري توانا است « : جمع خواهند شد. این است معناي آیه شریفه
پنجاه زن از سیصد و سیزده نفر! نکته شگفت در این دو روایت این است که می?فرماید: سیصد و سیزده مرد گرد آیند که پنجاه نفر
ایشان زن هستند! دوم آنکه: در روایتی که نام یاران برشمرده شده است نام هیچ زنی وجود ندارد. 6 در پاسخ این شبهه می?توان
یعنی در این عده ؛» فیهم « : گفت: این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند. زیرا اولًا امام، علیه?السلام، می?فرماید
پنجاه زن می?باشد. دوم: شاید تعبیر مردان بدین سبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونی عدد مردان،
زیرا این ،» فیهم « نه اینکه بفرماید ،» معهم « : چنین ذکر شده است. سوم: اگر مقصود همراهی خارج از این عده بود امام می?فرمود
سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده?اند و همه یاران و فرماندهان عالی?رتبه و ازنظر مقام و قدرت درحد
بسیار بالایی هستند که برخی با ابر جابه?جا می?شوند و اینها بدون شک با بقیه مردم آن زمان فرق بسیار دارند. بنابراین اگر
بگوییم آنها جزو همان سیصد و سیزده نفر هستند براي آنها رتبه و موقعیت ویژه قائل شده?ایم و اگر بگوییم در زمره یاران دیگر
حضرت باشند از امتیاز کمتري برخوردارند. ب) زنان آسمانی دسته دوم چهارصد بانوي برگزیده هستند که خداوند براي حکومت
جهانی حضرت ولی?عصر، علیه?السلام، در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عیسی، علیه?السلام،
به زمین می?آیند. ابوهریره از پیامبر، صلّی?اللَّه علیه و آله، روایت کرده که: ینزل عیسی بن مریم علی ثمان ماة رجل و أربع مائۀ
امرأة خیار من علی الأرض و أصلح من مضی. عیسی?بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته?ترین افراد
روي زمین فرود خواهد آمد. آیا این زنان از امتهاي پیشین هستند یا امت اسلامی زمان پیامبر، صلّی?اللَّه?علیه?وآله، و معصومین،
علیهم?السلام؛ یا از دورانهاي مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده?اند و براي عهده?داري منصبی در
حکومت حضرت می?آیند یا براي مسایل دیگر؟ اینها پرسش?هایی است که این حدیث از آنها چیزي نمی?گوید. ج ) رجعت
زنان سومین گروه از یاوران حضرت بقیۀاللَّه، علیه?السلام، زنانی هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد
کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود. این گروه دو دسته?اند: برخی با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخی
دیگر فقط از آمدنشان سخن به?میان آمده است. در منابع معتبر اسلامی نام سیزده زن یاد می?شود که به هنگام ظهور قائم آل
صفحه 12 از 45
محمد، صلّی?اللَّه?علیه?وآله، زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان به مداواي مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند
پرداخت. طبري در دلائل الامامۀ، از مفضل?بن عمر نقل کرده که امام صادق فرمود: همراه قائم [آل محمد، صلّی?اللَّه?علیه?وآله]
سیزده زن خواهند بود.گفتم آنها را براي چه کاري می?خواهد؟ فرمود: به مداواي مجروحان پرداخته، سرپرستی بیماران را به?عهده
خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید. فرمود: قنواء دختر رشید هجري، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه [مادر عمار یاسر]،
در زمان حضرت موسی می?زیسته است و » صیانه ماشطه « زبیده?ام خالد احمسیّه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه. 7
در زمان امام حسن و امام حسین، » قنواء « در زمان علی، علیه?السلام، و » حبابه « . مادر عمار یاسر در ابتداي بعثت به شهادت رسید
علیه?السلام، و بقیه در زمان?هاي دیگر زندگی می?کرده?اند. این گروه سیزده نفري رجعت خواهند کرد و خداوند براي قدردانی
از آنها، به برکت امام زمان آنها را زنده خواهد کرد. در این روایت امام صادق، علیه?السلام، از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد
اشاره » أحبشیه « و » وتیره « و در کتاب منتخب?البصائر به?نام ،» کعبه مازینه « می?کند. در کتاب خصایص فاطمیّه 8 به?نام نسبیه، دختر
شده است. 9 زنان سرافراز اینک به اختصار به شرح حال برخی از زنان نامبرده اشاره می?کنیم. 1. صیانه ماشطه او یکی از همان
پسر عموي ،» حزقیل « سیزده بانویی است که در دولت حضرت مهدي، علیه?السلام، زنده شده، به دنیا بازمی?گردد. وي همسر
فرعون، و شغلش آرایشگري دختر فرعون بود.او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسی، ایمان آورده بود امّا همچنان
ایمان خود را پنهان می?کرد. نوشته?اند: روزي وي مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بی?اختیار نام خدا را
برزبان جاري ساخت. دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردي؟ گفت: نه، بلکه نام کسی را بر زبان آوردم که پدر تو را
آفریده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و گفت: مگر به خداییف من اعتراف نداري؟
گفت: هرگز! من از خداي حقیقی دست نمی?کشم و تو را پرستش نمی?کنم. فرعون دستور داد تا تنور مسی برافروزند و همه
بچه?هاي آن زن را در حضورش در آتش افکنند. چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید صیانه می?خواست به ظاهر از دین برائت
جوید که کودك شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستی! فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را در
آتش افکنده، سوزاندند و خداوند دراثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام مهدي زنده می?گرداند تا هم به آن
حضرت خدمت کند وهم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد. 2 - سمیه، مادر عمار یاسر وي هفتمین نفري بود که به اسلام گروید و
بدین?سبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترین شکنجه?ها را براو روا داشت. 10 او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند
و او نخست آنها را اجبار کرد که پیامبر خدا را دشنام دهند، امّا آنها حاضر به چنین?کاري نشدند. او نیز زره آهنی به سمیه و یاسر
پوشانید و آنها را در آفتاب سوزان نگه?داشت. پیامبر که گاه از کنارشان عبور می?کرد آنها را به صبر و مقاومت سفارش
می?نمود و می?فرمود: صبراً یا آل یاسر فإنّ موعدکم الجنۀ. اي خاندان یاسر، صبر پیشه سازید که وعده گاه شما بهشت است.
سرانجام ابوجهل برهریک ضربتی وارد ساخت و ایشان را به?شهادت رساند. 11 خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتی که در
راه اعتلاي اسلام نشان داد و بدترین شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ایّام ظهور مهدي آل محمد، صلّی?اللَّه?علیه?وآله،
زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهی را ببیند و در لشکر ولیّ خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند. 3 - نسیبه، دختر کعب مازنیه
و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخی از جنگهاي پیامبر اسلام، صلّی?اللَّه?علیه?وآله، شرکت » ام?عماره « او معروف به
جسته و مجروحان جنگی را مداوا کرده است. او در جنگ احد بهترین نقش را ایفا کرد. با دیدن صحنه فرار مسلمانان و تنها
گذاشتن پیامبر به دفاع از جان شریف پیامبر پرداخت و در این راه بدنش زخمهاي فراوان برداشت. پیامبر عزیز این فداکاري را ستود
و به فرزندش عماره چنین فرمود: امروز مقام مادر تو از مردان جنگی والاتر است. 12 پس از فروکش کردن جنگ، نسیبه با سیزده
زخم 13 سنگین به همراه دیگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت. با شنیدن فرمان پیامبر خدا، صلّی?اللَّه?علیه?وآله،
که فقط مجروحان جنگ باید به تعقیب دشمن بشتابند، نسیبه از جاي برخاست و آماده رفتن شد، امّا به?علت شدت خونریزي
صفحه 13 از 45
نتوانست شرکت کند. همین که پیامبر از تعقیب دشمن برگشت، پیش از آنکه به خانه برود، عبداللَّه بن کعب مازنی را براي
احوالپرسی نسیبه و سلامتی وي به نزد او فرستاد و چون از سلامتی وي آگاه گشت شادمان موضوع را به پیامبر خبر داد. 14 نسیبه از
4. امّ ایمن از زنان پرهیزکار و خدمتکار حضرت رسول، کسانی است که براي یاري امام مهدي، علیه?السلام، زنده خواهد شد. 15
صلّی?اللَّه?علیه?وآله، است. پیامبر به?او مادر خطاب می?کرد و می?فرمود: هذه بقیۀ اهل بیتی. 16 این زن، باقی?مانده?اي از
خاندان من است. وي همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداواي مجروحان می?پرداخت. 17 ام ایمن از شیفتگان
خاندان امامت بود که در ماجراي فدك، حضرت زهرا، علیهاالسلام، او را به?عنوان شاهد معرفی کرد. وي پنج یا شش ماه پس از
پیامبر از دنیا رفت. 18 خداوند به برکت مهدي آل محمد، علیه?السلام، به هنگام ظهور، او را زنده می?گرداند تا در لشکرگاه امام
به خدمت گماشته شود. 5. امّ خالد در روایت دو بانو بدین نام مشهور شده?اند: ام خالد احمسیه و ام خالد جهنّیه. شاید مقصود ام
خالد مقطوعۀ الید (دست بریده) باشد که یوسف?بن عمر، پس از به?شهادت رساندن زیدبن علی بن الحسین در کوفه، دست او را
به جرم شیعه بودن قطع کرد. در کتاب رجال کشی درباره شخصیت و مقام این زن فداکار از امام صادق، علیه?السلام، مطلبی ذکر
گردیده که حایز اهمیت است. ابوبصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعۀالید از راه رسید. حضرت
فرمود: اي ابابصیر، آیا میل داري که کلام امّ خالد را بشنوي؟ من عرض کردم: آري اي فرزند رسول خدا، با شنیدن آن شادمان
می?گردم... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. دیدم وي در کمال فصاحت و بلاغت صحبت می?کند.
6. زبیده مشخصات کاملی از او نقل نشده است. سپس حضرت پیرامون موضوع ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت. 19
احتمال دارد زبیده زن هارون?الرشید باشد که شیخ صدوق، رحمۀالله?علیه، درباره?اش گفته است: وي یکی از هواداران و پیروان
اهل بیت است. هنگامی که هارون دانست از شیعیان است قسم خورد که طلاقش دهد. زبیده کارهاي خدماتی بسیاري داشت که
یکی آبرسانی به عرفات است. همچنین نوشته?اند وي یکصد کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل
7. حبّابه والبیّه از زنان والامقامی است که دوره سکونت او صداي تلاوت قرآن شنیده شد. زبیده در سال 216 ق. رحلت کرد. 20
زندگی هشت امام معصوم را درك کرد و پیوسته مورد لطف و عنایت ایشان قرار داشت. در یک یا دو نوبت به?وسیله امام
زین?العابدین و امام رضا، علیهماالسلام، جوانی?اش به?او بازگردانده شد. اولین ملاقات وي با امیر مؤمنان، علیه?السلام، بود که از
آن حضرت دلیلی بر امامت درخواست کرد. حضرت در حضور وي سنگی را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر
در سنگ جاي گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در این سنگ چنین اثري برجاي بگذارد او امام است. از این رو
حبابه پس از شهادت هر امامی نزد امام بعدي می?رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ می?زدند و اثر آن نقش می?بست.
نوبت که به امام رضا، علیه?السلام، رسید حضرت نیز چنین کرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا، علیه?السلام، زنده بود و پس
از آن بدرود حیات گفت. 21 روایت شده است که وقتی حبابه به خدمت امام زین?العابدین رسید یکصد و سیزده سال از عمرش
سپري شده بود. حضرت با انگشت سبابه خود اشاره?اي نمود و جوانی?اش بازگشت. 22 همچنین نوشته?اند: صورت حبابه از
8. قنواء دختر رشید هجري، یکی از شیعیان و پیروان علی، زیادي سجود سوخته و از عبادت همانند چوب خشکیده?اي شده بود. 23
علیه?السلام، و خود از یاران باوفاي حضرت امام جعفر صادق، علیه?السلام، است 24 . وي دختر بزرگمردي است که در راه محبت
و دوستی امیر مؤمنان به?طرز دلخراشی به?شهادت رسید. از گفتار شیخ مفید برمی?آید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیداللَّه
بن زیاد شاهد قطع دو دست و دو پاي پدر خود بوده و به?کمک دیگران بدن نیمه?جان پدر را از دارالاماره بیرون آورده و
به?خانه منتقل کرده است. روزي قنواء به پدرش گفت: پدرجان، چرا این همه خود را به?رنج و مشقت عبادت می?اندازي! پدر
درجواب گفت: دخترم، پس از ما گروهی خواهند آمد که بینش دینی و شدت ایمانشان از ما، که این همه خود را به?زحمت
عبادت انداخته?ایم، بیشتر است. 25 د. بانوان منتظر چهارمین گروه یاوران امام زمان بانوان پرهیزکاري هستند که پیش از ظهور
صفحه 14 از 45
حضرت بقیۀاللَّه، علیه?السلام، رحلت کرده?اند. به ایشان گفته می?شود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلی می?توانی حضور
داشته باشی. آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد. رجعت زنان مربوط به گروه خاصی نیست و هر بانویی خود را با
خواسته?ها و شرایط زندگی در حکومت مهدي آل محمد، علیه?السلام، تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندي
است که در فرد، نوعی آمادگی براي پذیرش » عهد « بهره?مند گشته، براي یاري امام زنده شود. یکی از آن شرایط خواندن دعاي
حکومت آخرین ذخیره الهی ایجاد می?کند. به?فرموده امام صادق، علیه?السلام: هر که چهل صبح دعاي عهد را بخواند از یاوران
قائم ما باشد و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد... 26
انتظار فرج یکی از شرایط حضور در حکومت بقیۀاللَّه و توفیق دیدار با آن حضرت انتظار فرج است؛ یعنی آمادگی کامل براي
پذیرش حکومت حق و آراستن به آنچه که مهدي، علیه?السلام، می?گوید و می?خواهد. انتظار فرج یعنی نفی هرگونه سلطه از
بیگانگان و مبارزه با افکار انحرافی و فساد اخلاق و در یک کلام، انتظار فرج یعنی بیزاري از دشمنان خدا و پیامبر و معصومین،
علیهم?السلام. بی?سبب نیست که انتظار از بهترین اعمال شمرده شده است، بلکه فرد منتظرف دولت مهدي همانند کسی است که
در پیش روي رسول خدا شهید گشته و در خون خود غلتیده است و اگر بر همان حالت انتظار از دنیا برود بسان کسی باشد که در
خیمه مهدي فاطمه، علیهماالسلام، می?باشد. ابوبصیر از امام صادق روایت کرده که آن حضرت روزي فرمود: آیا شما را خبر ندهم
به چیزي که خداوند عملی را بدون آن از بندگانش قبول نمی?کند؟ گفتیم: آري. فرمود: شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت
پیامبر، صلّی?اللَّه?علیه?وآله، و اقرار به آنچه که خداوند فرموده، از دوستی ما و بیزاري از دشمنان و اطاعت و پیروي از ما. نیز
داشتن ورع و پرهیزکاري و انتظار کشیدن براي قائم، علیه?السلام. آنگاه فرمود: بدرستی که براي ما دولتی است، خداوند آن را هر
زمانی که اراده کند برقرار می?سازد. سپس افزود: هرکس که دوست دارد از یاران قائم، علیه?السلام، باشد باید در انتظار به?سر
برد و خود را به ورع و محاسن اخلاق بیاراید، و اگر در همان حال بمیرد براي او اجري همانند کسی است که آن حضرت را درك
؛ 2. صدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمال?الدین، ج 2، ص 50 . کرده باشد. 27 پی?نوشتها: 1. سوره تحریم ( 66 )، آیه 11
، 4. الهیثمی، نورالدین علی?بن ابی بکر، مجمع?الزوائد، ج 7 . 3. همان، ص 476 . الطوسی، محمد بن الحسن، الغیبۀ، ص 138
7. الطبري، . 5. همان. 6. المجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52 ، ص 223 . ص 315 ؛ معجم احادیث الإمام المهدي، ج 1، ص 500
. 9. ریاحین الشریعۀ، ج 5، ص 41 ؛ به نقل از خصایص فاطمیه. 10 . 8. همان، ص 260 . محمد بن جریر، دلائل الامامۀ، ص 314
11 . ابن الاثیر، علی بن ابی الکرم، . چشم?اندازي از حکومت مهدي، علیه?السلام، ص 74 ؛ به?نقل از بیان الائمه، ج 3، ص 338
14 . همان، ج . 13 . الواقدي، محمد بن عمر، مغازي، ج 1، ص 273 . 12 . ریاحین?الشریعه، ج 4، ص 353 . اسدالغابه، ج 5، ص 481
16 . ریاحین الشریعه، ج 5، ص 41 ؛ به?نقل از خصایص فاطمیّه. 17 . چشم?اندازي از . 15 . همان، ج 1، ص 270 . 2، ص 268
18 . طبسی، محمد جواد، نقش زنان مسلمان در جنگ، . حکومت مهدي، علیه?السلام، ص 76 ؛ تهذیب الکمال، ج 35 ، ص 329
20 . المامقانی النجفی، عبدالله محمد حسن، ریاحین?الشریعه، ج 3، ص 381 ؛ به?نقل . 19 . قاموس الرجال، ج 10 ، ص 387 . ص 20
، 23 . همان. 24 . جامع?الرواة، ج 2 . 22 . القمی، شیخ عباس، سفینۀ البحار، ج 1، ص 204 . از تنقیح?المقال. 21 . همان، ج 3، ص 78
26 . القمی، شیخ عباس، . 25 . المفید، محمدبن محمدبن النعمان، الاختصاص، ص 73072 . ص 458 ؛ رجال شیخ طوسی، ص 341
27 . القمی، شیخ عباس، منتهی?الآمال، ج 2، ص 486 ؛ به?نقل از: النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبۀ. . همان، ج 2، ص 294
مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدي علیه السلام
قسمت اول عباس پسندیده اشاره: در این نوشتار به این پرسشها پاسخ خواهیم داد که چرا غیبت اتفاق افتاد؟ و چه زمانی ظهور رخ
خواهد داد؟ و در لابهلاي پاسخ به این دو پرسش، مسائلی چون خشونتهاي هنگام ظهور، و جایگاه آزادي و اختیار بشر در پدیدة
صفحه 15 از 45
ظهور، و چگونگی ادارة جهان پس از ظهور مطرح خواهد شد؟ پاسخ به این پرسشها و پرسشهاي دیگري که پیرامون پدیدة غیبت و
ظهور وجود دارد، نیازمند بررسی مبانی غیبت و ظهور است. با روشن شدن مبانی این پدیده، پاسخ پرسشهاي گوناگون آن نیز
روشن خواهد شد. این نوشتار، در سه اصل به بررسی مبانی پدیدة غیبت و ظهور خواهد پرداخت و سپس بر مبناي اصول یاد شده،
1 طرح خداوند - پدیدة غیبت و ظهور و برخی مسایل پیرامونی آن را بررسی خواهد کرد. اصل اول تغییرناپذیري امامت و ولایت 1
ادارة امور جهان تنظیم کرده است نظریۀ امامت و ولایت است این نظریه نه » براي ادارة امور جهان طرحی که خداوند متعال براي
یک نظریۀ اسلامی که یک نظریۀ الهی و مورد پذیرش همۀ ادیان آسمانی است شاید تصور شود که تا پیش از رحلت پیامبر اسلام
صلّیالله علیهوآله دوران نبوت و رسالت جریان داشته است و بعد از آن دوران امامت و ولایت آغاز میشود و لذا نمیتوان ادعا
کرد که نظریۀ امامت و ولایت طرح همیشگی خداوند براي ادارة امور جهان است بلکه این نظریه از زمان رحلت پیامبر اسلام
صلّیاللهعلیهوآله آغاز گردید. واقعیت این است که نظریه امامت و ولایت در تعارض با رسالت و نبوت نبوده بلکه با آن قابل جمع
« نبیّ » رسول و » است نبوت و رسالت مقام گرفتن و ابلاغ کردن وحی هستند و امامت و ولایت مقام اجراي آن به همین جهت
هم باشند، چنانکه درمورد رسول مکرم اسلام صلّیالله علیهوآله اینگونه بوده است البته در برخی نظریهها « ولیّ » امام و » میتوانند
امامت ناس جزء مأموریت الهی انبیاء، از جمله نبی مکرم اسلام صلّیالله » خدا و آخرت بوده و » ، ادعا شده که هدف بعثت انبیاء
علیهوآله نبوده است این نظریه هرچند در زمان ما پردازش شده و براي نظریه پرداز آن جدید محسوب میشود ولی ریشه در تاریخ
اسلام دارد. نظریۀ تفکیک میان رسالت و امامت و محدود ساختن مأموریت انبیا به ابلاغ رسالت یک نظریۀ اموي است معاویه در
یکی از نامههایی که به حضرت علی علیهالسلام نوشته است نظر خود را اینگونه بیان میکند: ألا و إنّما کان محمّد رسولًا من
الرسل إلیالناس کافۀ فبلّغ رسالات ربّه لایملک شیئاً غیره بدان که محمد فقط فرستادهاي از خیل فرستادگان خدا بهسوي همۀ مردم
امامت رسول خدا، » بود که رسالت خود را تبلیغ کرد و ولایت و تملّک بر هیچ چیز دیگر نداشت همانگونه که معلوم است معاویه
صلّیالله علیهوآله را انکار کرده است و مأموریت الهی ایشان را فقط ابلاغ رسالت میداند. امّا در مقابل وي حضرت علی علیهالسلام
امامت ناس را مأموریت الهی پیامبر اکرم صلّیالله علیهوآله میداند. آن حضرت در جواب معاویه مینویسد: والذي » قرار دارد که
أنکرت من إمامۀ محمد، صلّیاللهعلیهوآله و زعمت أنّه کان رسولاً و لم یکن إماماً، فإنّ إنکارك علی جمیع النبیّین الائمّۀ و لکنّا
نشهد أنّه کان رسولًا نبیّأ إماماً، صلّیاللهعلیهوآله . و امّا اینکه امامت (حضرت ) محمد، صلّیالله علیهوآله را انکار کردي و پنداشتی
امام بودهاند، ولی ما شهادت میدهیم که او هم رسول » که او فقط رسول است نه امام این در حقیقت انکار همۀ پیامبرانی است که
امامت ناس جزء مأموریت الهی پیامبران است و لذا امامت فقط محدود به ائمه » بود و هم نبّی بود و هم امام خلاصۀ سخن اینکه
خاتمیت ، دوران » دوازدهگانه شیعه نمیشود، بلکه همۀ انبیاي الهی نیز اماماند. البته در شرایط زمانی که ما قرار داریم براساس نظریه
ثبات و تغییرناپذیري طرح امامت طرح دین براي ادارة » 2- امامت است 1 » ، ن وجود دارد ´ رسالت و نبوت به پایان رسیده و آنچه الا
امور بشر (یعنی طرح ولایت و امامت طرحی ثابت و تغییرناپذیر است شخص امام و ولیّ تغییر میکند، امّا نظریه امامت و ولایت
تغییر نمیکند، زیرا امامت و ولایت همانند توحید و معاد، در زمرة اصول ثابت حیات تکاملی انسان قرار میگیرد و لذا تغییرناپذیر
خواهد بود. اینگونه نیست که خداوند متعال با مرور زمان حرف جدیدي و نظر جدیدي و طرح جدیدتر و کارآمدتري براي ادارة
امور بشر ارائه کند. تغییرپذیري در حوزة حاکمیت یا به دلیل غیراصولی بودن موضوع است که با مقتضیات زمان قابل تغییر است و
یا بهدلیل نقصان دانش بشري و یا به دلیل تغییر زمینههاي انسانی پذیرش حاکمیتها ، امّا نظریۀ امامت و ولایت هم از اصول است و
هم از یک منشأ بینقص و کمال سرچشمه میگیرد و هم براي سعادت واقعی بشر تنظیم میشود، نه مطابق نرخ روز و میل این و آن
و بههمین جهت ثابت و تغییرناپذیر است به بیان دیگر، ادیان الهی حرف آخر و آخرین و متکاملترین نظریه را در همان ابتدا بیان
کردهاند و معتقدند که سعادت بشر فقط در این طرح قابل تحقق است و لذا این طرح هیچگاه دستخوش تغییر و تحوّل نشده و
صفحه 16 از 45
نخواهد شد و دقیقاً بههمین جهت است که اولین بشر خاکی امام بود و آخرین آن نیز امام خواهد بود، یعنی بدو و ختم عالم امامت
و ولایت است این نشان از تغییرناپذیري طرح خداوند براي ادارة امور بشر دارد. اگر این طرح قابل تغییر میبود، میبایست به مرور
زمان دگرگون شود و دچار تحوّل گردد، نه اینکه از بدو خلقت تا ختم آن یکسان باشد. یکسان بودن طرح خداوند براي اداره
امور بشر و تغییرناپذیر بودن آن در طول زمان یکی از مسایل مهمی است که در متون دینی به آن اشاره و بلکه تصریح شده است
امام باقر، علیهالسلام دراینباره میفرمایند: والله ما ترك الله أرضاً منذ قبض آدم علیهالسلام إلاّ و فیها إمام یهتدي به إلی الله و هو
حجته علی عباده و لا تبقی الارض بغیر حجۀ لله علی عباده . به خدا سوگند که خدا از زمان رحلت حضرت آدم علیهالسلام هرگز
زمین را بدون امامی که مردم را بهوسیلۀ او بهسوي خود هدایت کند، رها نکرده است او حجّت خدا است و زمین بدون حجّت
نخواهد بود. در این حدیث تصریح شده است که از آغاز آفرینش زمین همواره از نعمت وجود امام و حجّت خداوند برخوردار
بوده است و در حدیث دیگري از امام صادق علیهالسلام آمده است آخرین کسی که در زمین به دیار باقی رحلت میکند، امام
امام است و از دیدگاه خداوند، » است إنَّ آخر من یموت الاءمام از این دو حدیث شریف استفاده میشود که بدو و ختم جهان با
امامت تنها طرح مفید براي ادارة امور جهان از آغاز تا فرجام آن است در پارهاي از احادیث نیز حقیقت یاد شده بهصورت کلی »
آمده است یعنی هرچند اشاره به بدو و ختم عالم نشده است ولی تصریح شده است که زمین در هیچ زمانی بدون حجّت و امام
عبدالله خداش بصري میگوید: شخصی از امام صادق علیهالسلام پرسید: تخلواالارض ساعۀ » نبوده و نخواهد بود. درهمینباره
لایکون فیها إمام آیا زمین لحظهاي بدون امام خواهد بود؟ و امام علیهالسلام در جواب وي فرمودند: لاتخلوا الارض من الحق . زمین
از (حجّت بر) حق خالی نخواهد ماند. و این یعنی شمول و فراگیري امامت در همۀ زمانها. همچنین آن حضرت در حدیث دیگري
بیان فرمودهاند که جهان با این عمر طولانی خود، حتی یک روز هم بدون امام نخواهد ماند:. لاتبقی الارض یوماً واحداً بغیر إمام منّا
تفزع إلیه الافمّۀ زمین حتی براي یک روز هم بدون امامی از میان ما که مردم بهسوي او پناه آوردند، نخواهد ماند. گذشته از این
امامت از جنبۀ زمانی شمول دارد، از جنبۀ جمعیتی هم شمول دارد، یعنی اجراي طرح امامت و ارسال هدایت گران الهی متوقف » که
امام خواهد فرستاد تا او را در » بر وجود جمعیت کثیر نیست بلکه اگر زمین فقط یک نفر ساکن داشته باشد، خداوند متعال براي او
راه تکامل و انسانیت هدایت و راهبري کند. به بیان دیگر، نظریه اسلام در باب جامعه و حکومت نظریۀ (یک بهاضافۀ یک تا به
(یک به اضافۀ بینهایت است یعنی اگر جامعه از دو نفر تشکیل شده باشد حتماً یکی از آنان امام است این از قوانین حتمی الهی
است این یکی از تفاوتهاي مهم میان طرح امامت و ولایت با طرحهاي بشري است بخشی از احادیث منقول از امام صادق علیهالسلام
به این جنبه پرداخته است که به برخی از آنها اشاره میشود: لو لم یبق فی الارض إلاّ إثنان لکان أحدهما الحجۀ اگر در زمین بیش
است و همچنین میفرمایند: لو لم یکن فیالارض إلاّ إثنان « حجّت خدا » از دو نفر کسی نمانده باشد، بدون شک یکی از آن دو
امام است و در جاي دیگري فرمودهاند: لو » لکان الاءمام أحدهما. اگر در زمین فقط دو نفر وجود داشته باشند، حتماً یکی از آن دو
امام خواهد بود. اینها همه نشان » کان الناس رجلین لکان أحدهما الاءمام اگر جمعیت بشر دونفر باشد، بدون شک یکی از آن دو
میدهد که خداوند متعال حتی یکنفر را هم بهحال خود رها نخواهد کرد و این نشان از نظر لطف و رحمت خداوند بر بشر دارد.
امام صادق علیهالسلام دراینباره میفرمایند: إنَّ الله أجلّ و أعظم من أن یترك الارض بغیر إمام عادل شأن خداوند متعال والاتر و
بالاتر از آن است که زمین را بدون امام عادل رها سازد. خلاصۀ سخن اینکه اولًا، طرح امامت و ولایت از اصول حیات انسانی است
آخرین » اولین حیات انسانی و تا وجود » که نه محدودیت زمانی دارد و نه محدودیت جمعیّتی بلکه از نظر زمانی به مجرد پیدایش
ممکن اجرا میشود. و ثانیاً، همین ویژگی یاد شده « بیشترین تعداد » ممکن تا « کمترین تعداد » حیات انسانی ، و از نظر جمعیتی با
نشان میدهد که این طرح طرحی است تغییرناپذیر که از بدو عالم تا ختم آن ثابت خواهد ماند. و ثالثاً، از آنجا که این طرح یک
طرح الهی است نه بشري ثبات و تغییرناپذیري آن نشانۀ ناکارایی آن نیست تکاملف در طول زمان از ویژگیهاي انسان و پدیدههاي
صفحه 17 از 45
انسانی و امور غیراصولی است بههمین جهت طرح امامت و ولایت به جهت الهی بودن کاملترین و مترقیترین طرح ادارة جهان و
3 تغییرناپذیري شؤون امامت طرح ولایت و امامت داراي حوزههاي مختلفی است براي این که روشن - تنها راه سعادت بشري است 1
شود اصل تغییرناپذیري طرح امامت و ولایت بهچه معنا است لازم است بحث را در حوزههاي مختلف این طرح مورد بررسی قرار
دهیم این حوزهها عبارتند از: حوزه قانون و حوزه امام الف حوزه قانون قانون مبناي کنشها و واکنشهاي بشري و ترسیم کننده راه
سعادت آدمی است و بههمین جهت نقش تعیینکنندهاي در سرنوشت بشر دارد... و در این میان آنچه اهمیتی چندبرابر خواهد
منشأ قانون است دربارة منشأ قانون به دو دیدگاه میتوان . اشاره کرد: یکی دیدگاهی که قانون را متغیّر میداند و دیگري » داشت
دیدگاهی که قانون را ثابت ولایتغیّر میداند. دیدگاهی که قانون را متغیّر میداند، منشأ بشري براي آن قائل است و براین باور است
که مشروعیت قوانین به بشري بودن آن است و قانونی که بشر آن را تنظیم نکرده باشد، مشروعیت ندارد. از همینجا است که نظریه
دموکراسی در قانون پیدا میشود. امّا دیدگاهی که قانون را ثابت و تغییرناپذیر میداند، منشأ الهی براي قانون قائل است و براین
باور است که مشروعیت قانون به الهی بودن آن است و لذا دراین نظریه قانون طبق خواست مردم تغییر نمیکند و حاکم الهی نیز
براساس خواست مردم عمل نمیکند. امام صادق علیهالسلام در تبیین این دو دیدگاه میفرمایند: إنَّ الائمّۀ فی کتاب الله عزّوجلّ
لا بأمر النّاس یقدمون أمرالله قبل أمرهم و حکم الله قبل حکمهم قال « وَ جَعَلناهفم أئمَّۀً یَهدونَ بفأمرفنا » إمامان قال الله تبارك و تعالی
یقدمون أمرهم قبل أمرالله و حکمهم قبل حکم الله و یأخذون بأهوائهم خلاف کتاب الله « وَ جَعَلناهم أئمَّۀً یَدعونَ إلی النّارف »
و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که مردم را بهوسیلۀ امر » : عزّوجلّ . از دیدگاه قرآن پیشوایان دو دستهاند: خداوند متعال میفرماید
و ما » : نه خواست مردم فرمان خدا را بر فرمان مردم و حکم خدا را بر حکم مردم مقدم میدارند. و میفرماید « ما هدایت میکنند
فرمان مردم را بر فرمان خدا و حکم مردم را بر حکم خدا ،« آنان را پیشوایانی قرار دادیم که مردم را بهسوي دوزخ فرا میخوانند
مقدم میدارند و خواستههاي هوسآلود آنان را ملاك عمل خویش قرار میدهند نه کتاب خدا را!! در این حدیث شریف بصراحت
بیان شده است که پیشوایان نور براساس حکم خداوند متعال عمل میکنند، نه خواست مردم آنچه در توضیح این مطلب میتوان
گفت این است که در اندیشۀ دینی حکومت تدبیرگر امور مردم است یعنی اینگونه نیست که حکومت دینی ضد مردم و مخالف
سامان امور مردم باشد و فقط براي تأمین منافع خدا یا حاکمان آمده باشد، مأموریت حکومت دینی نیز ساماندهی امور مردم است
منتهی تفاوت اساسی میان حکومت الهی و حکومت طاغوتی در ملاك تدبیرگري است حکومت الهی و دینی معتقد است که امور
امر مردم (یعنی قانون مردم نمیتوان سامان داد و باید به قانون الهی عمل کرد ولی حکومتهاي غیرالهی معتقدند که امر » مردم را با
قانونگذاري . « إنف الحفکم إلاّ لله » : مردم را باید با امر مردم (یعنی قانون مردم سامان داد. قرآن کریم دربارة منشأ قانون میفرماید
فقط در شأن خداوند متعال است مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میگوید: إنَّ القرآن یري أنَّ الحکم یختص بالله تعالی و
قانونگذاري مختص خداوند متعال است و » لیس لاحد أن یبادر إلی تشریع حکم و وضعه فی المجتمع الانسانی . قرآن معتقد است
هیچیک از بندگان او حق قانونگذاري براي جامعۀ بشري را ندارد. جالب اینجا است که این منطق الهی دقیقاً در راستاي حفظ
مصالح انسانها است و این از شگفتیهاي ادیان الهی است تصور دیگران براین است که مصالح انسان در برآورده شدن خواستههاي
او تأمین میشود، یعنی اگر خواستههاي یک انسان برآورده شود، سعادت او تأمین شده و لذا مصلحت او در برآورده شدن
خواستههاي او است امّا در اندیشۀ الهی عمل بر طبق خواست مردم مایۀ زحمت است نه رحمت قرآن کریم دراینباره میفرماید: وَ
اعلَموا أنَّ فیکفم رَسولف اللهف، لَو یفطیعَکفم فی کَثیرف مفنَ الامرف لَعَنفتّفم . اي اهل ایمان اگر پیامبر در بسیاري از امور بهنظر
شما عمل میکرد، شما خود به زحمت میافتادید. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرمایند: مضمون این آیه آگاه کردن
مؤمنین به این حقیقت است که خداوند متعال آنان را در راه رفشد قرار داده است و بههمین جهت ایمان را در قلبهایشان زینت داده
و محبوب آنان قرار داده و کفر و فسق و سرکشی از فرمان خدا را منفور دل آنها قرار داده است پس بر مؤمنین لازم است فراموش
صفحه 18 از 45
نکنند که در میان آنان پیامبري هست که از جانب خداوند تأیید میشود و هرگز بهجاي راه رفشد و سعادت گام در راه تباهی
نمیگذارد، پس بر آنان است که از فرامین او اطاعت کنند و هرچه را او میخواهد آنان نیز بخواهند و هرآنچه را او انتخاب میکند
برگزینند و اصرار نورزند که او از نظرها و خواستههایشان پیروي کند که اگر چنین کند، مردم خود به زحمت افتاده و نابود
میشوند. فلسفه نظریه دین در این است که از دیدگاه مکاتب آسمانی همواره میان خواست مردم و مصلحت آنان تطابق وجود
ندارد و لذا اگر مبناي قانون خواست مردم باشد، مصلحت آنان بهخطر میافتد و اگر مبناي قانون خواست خداوند باشد، قطعاً
مصلحت مردم تأمین میشود، هرچند خواست و هوس آنان نادیده گرفته شود. قرآن کریم درباره اصل عدم تطابق میان خواست و
مصلحت مردم میفرماید: و عسی أن تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی أن تحبّوا شیئأ و هو شرّ لکم چه بسا اموري را نپسندید ولی
خیر شما در آن باشد و چه بسا اموري را بپسندید ولی براي شما زیانآور باشد. و در ادامه با اشاره به اینکه منشأ این ناهماهنگی
نقصان دانش بشر است به علم الهی پرداخته و میفرماید: والله یعلم و أنتم لا تعلمون . و خدا میداند ولی شما ناآگاهید. پس عمل
کردن به خواستههاي بشر، سرنوشت او را بشدت تهدید میکند، و امّا اگر به فرمان خدا عمل شود و امور مردم براساس قانون الهی
تدبیر شود، موجبات ایمنی امور بشر فراهم شده است و اینگونه نیست که فایدة این طرح به خدا و یا حاکمان خدایی بازگردد. امام
علی علیهالسلام دراینباره میفرماید: إنّ فی سلطان الله عصمۀ لامرکم . مصونیت و ایمنی امور شما در حاکمیت الهی است در این
حدیث شریف بخوبی میان حاکمیت الهی و امور مردم تلفیق شده است که محصول آن سامان یافتن امور مردم است یعنی اولًا، امور
بشر را باید با قوانین الهی تدبیر کرد نه با قوانین بشري ثانیاً، محصول تدبیر امور مردم با قوانین الهی سامان یافتن امور خود مردم
است و ثالثاً، معلوم میشود که تدبیر امور مردم با قوانین بشري به سرانجام مطلوب نخواهد رسید. بههمین جهت آن حضرت در
حدیثی مردم را به پذیرش اوامر خدا و ولی خدا سفارش کرده و فرموده است سلّموا لامرالله و أمر ولیّه فإنّکم لن تضلّوا مع التسلیم .
پذیراي فرمان خدا و فرمان ولیّ او باشید که با این تسلیم و پذیرش هرگز گمراه نخواهید شد. و دقیقاً برهمین اساس است که در
اصل دوم قانون اساسی دربارة مسألۀ حاکمیت و قانون آمده است جمهوري اسلامی ایران نظامی است بر پایۀ ایمان به 1 خداي
یکتا (لا إله إلاّ الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر او. 2 وحی الهی و نقش بنیادین آن در بیان قوانین ..
تسلیم در برابر آن الزامی » تشریع هر دو از آن خدا دانسته شده و همانطور که در روایات آمده است » حاکمیت و » در این اصل
خدا و » شمرده شده است یکی از تفاوتهاي بنیادین تفکّر اسلامی با تفکّر غربی در مسألۀ تسلی ?پینوشتها: . مهندس بازرگان
مجلۀ کیان ش 28 ، ص 51 . . الغارات ج 1، ص 202 ؛ بحارالانوار، ج 33 ، ج 139 و 140 . . مراد از ،« آخرت هدف بعثت انبیاء
زمینههاي انسانی تغییرات فکري و فرهنگی جوامع است که براساس آن نظریهاي کارآیی خود را ازدست میدهد و نظریۀ دیگري
مجال بروز پیدا میکند. . براي اطلاع بیشتر پیرامون ثابت و متغیر در اندیشۀ دینی به کتاب مقتضیات زمان اثر شهید مطهري مراجعه
کنید. . الکافی ج 1، ص 179 ، ح 8؛ عللالشرایع ص 197 ، ح 11 ؛ الغیبۀ نعمانی ص 138 ، ح 7؛ بصائر الدرجات ص 485 ، ح 4. شبیه
این حدیث از امام صادق علیهالسلام نیز نقل شده است ر.ك کمالالدین ص 230 ، ح 28 ؛ عللالشرایع ص 197 ، ح 13 ؛ ثواب
؛ الاعمال ص 245 ، ح 2؛ محاسن برقی ج 1، ص 175 ، ح 272 ؛ بحارالانوار، ج 23 ، ص 23 ، ح 27 . . الکافی ج 1، ص 180 ، ح 4
. عللالشرایع ص 196 ، ح 6؛ الامامۀ و التبصرة ص 161 ، ح 13 ؛ مختصر بصائر الدرجات ص 211 ؛ بحارالانوار، ج 23 ، ص 21 ، ح 21
. کمالالدین ص 233 ، ح 40 ؛ بحارالانوار، ج 23 ، ص 43 ، ح 87 ؛ ر.ك الکافی ج 1، ص 178 ، ح 1 و 4. . کمالالدین ج 1، ص
. 230 ، ح 29 ؛ بصائرالدرجات ص 511 ، ح 20 ؛ مختصر بصائر الدرجات ص 62 ؛ بحارالانوار، ج 23 ، ص 42 ، ح 82 و ص 53 ، ح 113
. الکافی ج 1، ص 179 ، ح 1 و ص 180 ، ح 4؛ کمالالدین ص 230 ، ح 30 ؛ عللالشرایع ص 197 ، ح 10 ؛ بحارالانوار، ج 23 ، ص
22 ، ح 24 . ر.ك الکافی ج 1، ص 179 ، ح 2. . الکافی ج 1، ص 180 ، ح 5. . همان ح 3؛ عللالشرایع ص 196 ، ح 6؛ الامامۀ و
؛ التبصرة ص 161 ، ح 13 ؛ مختصر بصائرالدرجات ص 211 ؛ بحارالانوار، ج 23 ، ص 21 ، ح 21 . . الکافی ج 1، ص 178 ، ح 6
صفحه 19 از 45
. . کمالالدین ص 229 ، ح 26 ، و ص 234 ، ح 43 ؛ بحارالانوار، ج 23 ، ص 42 ، ح 82 . . سورة انبیاء، آیه 73 . . سورة قصص آیه 41
. . الکافی ج 1، ص 216 ، ح 2؛ بصائرالدرجات ص 32 ، ح 2؛ الاختصاص ص 21 ؛ تفسیر قمی ج 2، ص 71 . . سورة یوسف آیه 40
. . تفسیرالمیزان ج 10 ، ص 85 . . سورة حجرات آیه 70 . . المیزان ج 26 ، ص 312 . . سورة بقره آیه 216 . . نهجالبلاغه خطبه 169
غررالحکم ح 5606 . . معانیالاخبار، ص 185 ، ح 1؛ امالی صدوق ص 287 ، ح 4؛ روضۀالواعظین ص 52 ، الکافی ج 2، ص 45 ، ح
1. . سورة زمر، آیه 38 ، و ر.ك سورة عنکبوت آیات 61 و 63 ؛ سورة لقمان آیه 25 ؛ سورة زخرف آیات 9 و 87 . . سورة یوسف آیۀ
39 . . سورة زمر، آیۀ 29 . . ر.ك افحتجاج ج 1، ص 13 . . ر.ك شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 2، ص 47 . . ر.ك الجمل ص
. 128 . . الفتوح ج 2، ص 435 . . ر.ك بحارالانوار، ج 44 ، ص 104 ، ح 12 . . ر.ك همان ج 52 ، ص 84
راز بقاي ایران ، عنایات اهل بیت علیهم السلام - 4
قسمت چهارم جلوه?هایی از عنایات آشکار امام عصر (عج) به آزادي و استقلال ایران 1: پیروزي شگفت ملت ایران در جنبش
تنباکو علی ابوالحسنی (منذر) اشاره: در قسمتهاي پیشین، به نمونه?هایی از عنایات اهل?بیت، علیهم?السلام، بویژه حضرت ولی
عصر، عجّل?اللَّه?تعالی?فرجه، به ایران اسلامی شیعه اشاره شد. عنایات آن امام همام، اختصاص به نمونه?هاي یاد شده ندارد و در
سراسر تاریخ این سرزمین - خصوصاً مواقع بحرانی دو قرن اخیر - می?توان نمونه?هاي بسیاري را شاهد آورد که ذیلًا به برخی از
شاخصترین آنها اشاره می?کنیم: نهضت تحریم تنباکو، در تاریخ یک قرن و اند اخیر ایران، نامی بغایت آشناست. نهضت مزبور، در
حقیقت، شکننده و خنثاکننده تلاش?هاي حساب شده و سازمان یافته?اي بود که دیپلماسی فرصت?طلب و سوداگر انگلیس (در
زمان نخست?وزیري لفرد سالیسبوري) از مدت?ها پیش، بویژه از زمان درگذشت مرحوم آیۀ اللَّه حاج ملا علی کنی، 1306 ق.)
آغاز کرده و در این راه به موفقیت?هاي سریع و چشمگیري نیز دست یافته بود. چگونگی آنکه: قیام مردم ایران(به رهبري حاج ملا
علی کنی، مرجع دینی متنفذ پایتخت) بر ضد قرارداد امتیازات رویتر و عاقد ایرانی آن (میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی، صدر
اعظم فراماسون و آنگلوفیل ناصرالدین شاه)، اجراي مواد قرارداد را متوقف ساخت( 1290 ق.) و افزون بر این، پایه?هاي سیاست
بریتانیا در کشورمان را براي مدتی نسبتاً طولانی متزلزل کرد. پیداست که این شکست فاحش، در کام انگلیس?ها بسیار تلخ
وناگوار می?نمود و دیپلماسی لندن سخت در تلاش بود که در نخستین فرصت ممکن به این روند نزولی پایان دهد و در مقام
تقویت سیاست و پیشبرد مقاصد استعماري خویش در ایران برآید. عواملی چون: درگذشت رجال پخته، مجرّب و متنفذ نظیر سلطان
مراد میرزا حسام السلطنه (م 1300 ق.)، میرزا سعید خان مؤتمن الملک انصاري (م 1301 ق.)، میرزا یوسف خان مستوفی الممالک
(م 1303 ق.)، فرهاد میرزا معتمد الدوله (م 1305 ق.) و از همه مهمتر مرحوم حاج ملا علی کنی (م 1306 ق.)؛ تأثیر سوء فشارها،
خشونت?ها وتحکّمات کمرشکن و نفرت انگیز روس?هاي تزاري که از طریق سفیر مغرور و متبختر آنان (پرنس دالگورکی)
اعمال می?شد و به طور طبیعی حکومت ایران را به دامن قطب مخالف می?راند؛ و بالأخره، تمایلی که ناصرالدین شاه هر از چند
گاهی به عمران و آبادي کشور ایران و اخذ تکنیک وصنعت غرب نشان می?داد؛ فرصت مساعدي را در اوایل قرن 14 ق براي
انگلیسی?هاي مترصّ د و گوش بزنگ پیش آورد که با بهره?گیري رندانه از آن توانستند کفّه سیاست خارجی ایران را به سود
خویش تغییر داده و به ضعف و نفکس سیاسی چند ساله?شان در کشورمان خاتمه بخشند. سیاستی که دیپلماسی لندن در این برهه
نخست وزیر، در پیش گرفت، سیاست تطمیع وتحبیب، و به عبارتی روشنتر سیاست » لفرد سالیسبوري « حساس از تاریخ، به رهبري
هرچه بیشتر گرم گرفتن با دولت ایران و نشان دادن درف باغف سبز به آن، براي کسب امتیازات و قبضه اقتصاد و سیاست این «
نخست وزیر انگلیس، درباره سالیسبوري می?نویسد: سالیسبوري یک امپریالیست بود و بریتانیا در ،» هارولد ویلسون « . بود » سرزمین
طول صدارت او، کنیا، اوگاندا، نیجریه و رودزیا را به دست آورد و کنترل آب?هاي شمال نیل را در دست گرفت. لیکن او
صفحه 20 از 45
نمی?خواست براي نژاد سفید زحمت و دردسر بیافریند، بلکه می?خواست یک خط ساحلی قدرتمند براي بریتانیا به وجود آورد و
سرزمین?هاي پشت ساحل یا مناطق داخلی را دربست به اجاره شرکت?هاي تجارتی واگذارد.... در قبال افریقا بسیار هوشیار و
گوش به زنگ بود و در تلاش براي تصاحب مصر تصمیم قاطع داشت که جلو هرگونه ادعاي فرانسه را بگیرد. در دولت سالیسبوري
بود که کیچنر، در فاشورا، محکم در برابر فرانسه ایستاد. یک بار دیگر مواضع دفاعی تنگه [مانش] در برابر تهاجم احتمالی فرانسه
تقویت شد.... او به عنوان نخست وزیري با حدود 14 سال سابقه صدارت؛ بیش از هر نخست وزیر دیگري بعد از لیورپول[از نخست
وزیران انگلیس در اوایل قرن 19 م.] خدمت کرده است؛ حتی گلادستون از نظر طول مدت صدارت به پاي او نمی?رسد. هیچ
نخست وزیري بعد از او، دوره صدارتش حتی به 10 سال نرسید. او شیخ الرئیس تمام نخست وزیران عصر خود بود. سالیسبوري، با
را به عنوان » سرهنري دروموند ولف « عطف توجه دقیق به اوضاع حساس ایران، یک دیپلمات یهودي نژاد، مفحیل وکارکشته به نام
سفیر انگلیس روانه ایران ساخت (شعبان 1305 ق. / آوریل 1888 م.) و با این کار به چرخ سیاست بریتانیا در ایران سرعتی نو
بخشید. نیز در سفر سوم ناصرالدین شاه به فرنگ ( 1306 ق. / 1889 م.) موکب وي را با پیشوازي بسیار چشمگیر و با شکوه - که
در سفرنامه خود شاه منعکس است - پذیرا شد و از این طریق درمقام جلب و جذب شاه و همراهان وي برآمد. روزنامه روسی
مورخه مارس 1888 (رجب 1305 ) در باب ولف و مأموریتهاي مهم او در ایران چنین هشدار داد: امروز دروموند ،» نوویه ورمیا «
ولف به تهران رفت. نباید فراموش کرد که مشارالیه درکارهاي مصر با کمال جدّ کفایت به خرج داد و در 1885 به مأموریت
مخصوص به اسلامبول فرستاده شد. بودن او در پایتخت ممالک سلطان (عثمانی) مصادف شد با حوادثی که در پایتخت روم ایلی
شرقی اتفاق افتاد و براي روسیه این قدر مایه دردسر شد. مأموریت این گونه مرد با کفایت پولتیک دادن به سفارت ایران، به نظر
می?رساند که دربار لندن مصمم شده است به کارهاي ایران با دقت نگاه کند و به نفوذ پرزور روس کسر برساند. ولف از آن
اشخاصی نیست که نشسته و خمیازه بکشد و دست?هایش را روي هم بگذارد؛ البته در منافع دولت خودش سعی?ها خواهد
کرد.منافع انگلیس همیشه در ایران با منافع روسیه در نقطه مقابل هم واقع شده.تعیین ولف را باید مربوط به تدابیري که انگلیس?ها
در سر حد شمالی هندوستان به کار می?برند دانست. چند سال قبل، انگلیس?ها در نزد دولت علیّه ایران اقدامات به کار بردند که
اجازه بگیرند کشتی?هاي آنها در رود کارون تا شوشتر تردّد بکنند ولی مساعی آنها به جایی نرسید. امید انگلیس?ها باز به کشیدن
راه آهن بزرگ باقی است و احتمال کلّی دارد از مأموریت?هاي ولف یکی هم این باشد؛ و اگر این راه به توسط انگلیسها کشیده
بدینگونه، همه چرخ?هاي ماشین دیپلماسی .»... شود، آن وقت باید جمیع تجارتخانه?هاي ایران را منحصر به انگلیس دانست
بریتانیا، سریع وشتابان به کار افتاد تا با استفاده کامل از آن فرصت مساعد تاریخی، در مدتی اندك حریف روسی را در صفحه
شطرنج سیاست ایران مات سازد. حل کشمکش هفده ساله دولت ایران با رویتر(برسر قرارداد موقوف الاجراي امتیازات رویتر) ونیز
عنوان فریبنده رشد اقتصاد ایران، بهانه?هاي موجّهی بود که بر اساس آن، سالیسبوري به دست ولف روزنه?هاي نفوذ زیر را براي
استعمار انگلیس در ایران باز کند. 1. افتتاح رود کارون به روي کشتیهاي تجارتی عموم ملل، که البته بیشترین سود آن را عملًا و
فعلًا انگلیس?ها می?بردند (صفر 1306 ق. / اکتبر 1888 م.)؛ 2. امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی، که گذشته از معاملات پولی، حق
نشر اسکناس واستخراج نهضت تحریم تنباکو، در تاریخ یک قرن و اند اخیر ایران، نامی بغایت آشناست. نهضت مزبور، در حقیقت،
شکننده و خنثاکننده تلاش?هاي حساب شده و سازمان یافته?اي بود که دیپلماسی فرصت?طلب و سوداگر انگلیس (در زمان
نخست?وزیري لفرد سالیسبوري) از مدت?ها پیش، بویژه از زمان درگذشت مرحوم آیۀ اللَّه حاج ملا علی کنی، 1306 ق.) آغاز
کرده و در این راه به موفقیت?هاي سریع و چشمگیري نیز دست یافته بود. انحصاري معادن ایران و از آن جمله نفت و بهره?برداري
از ثروت?هاي طبیعی این سرزمین را در اختیار انگلیس?ها قرار می?داد (جمادي الاولی 1306 ق. / ژانویه 1889 م.). 3. امتیاز رژي
که اختیار کشت و برداشت و خرید و فروش توتون و تنباکوي ایران را منحصراً به دست یک کمپانی انگلیس می?سپرد (رجب
صفحه 21 از 45
1307 ق./ مارس 1890 م.). در این میان، بویژه قرارداد رژي، بهانه?اي شد که انگلیس?ها ایران را جولانگاه عمّال رنگارنگ خود
قرار دهند و حتی جايْ?جایف این کشور اسلامی را عرصه تبلیغات تبشیري سازند، اما.... امّا نهضت تحریم تنباکو، به رهبري داهیانه
میرزاي شیرازي وهمدلی نوع علما و پشتیبانی وسیع وحیرت?انگیز طبقات مختلف ملت ایران، بویژه تجار، این تهاجم شوم را متوقف
ساخت. آري، نهضت ضداستعماري تحریم، نه?تنها امتیاز رژي (و پاره?اي امتیازات دیگر نظیر امتیاز انگور و شراب) را بر هم زد،
بلکه اساساً به حیثیت سیاسی دولت انگلیس - که آفتاب در مستعمراتش غروب نمی?کرد - لطمات سخت وارد ساخته و توطئه
عمیق و همه جانبه آن قدرت استعماري را بر ضد استقلال و آزادي ایران اسلامی درهم شکست و براي سال?هاي طولانی به تأخیر
چهره مرموز سیاست انگلیس: امتیاز تنباکو پایان یافت ولی عوارض آن باقی ماند، و از این عواقب ،» ادوارد براون « افکند. به گواهی
لطمه بزرگی به حیثیت دولت انگلیس وارد آمد... حیثیت انگلیسیان که دستخوش تضییع سنگین از شکست احمقانه و خنده?آور
امتیاز تنباکو گردید ، طبیعی و غیرقابل?احتراز بود. این امتیاز محکوم به بدترین عقوبت?ها شد. با شکست مفتضحانه کمپانی رژي،
سرمایه?داران طمّاع غربی که بوي زر مستشان کرده و براي بلع منابع ایران دندان تیز نموده بودند واپس نشستند؛ و حتی خود
در » با « سالیسبوري پس از شش سال صدارت، در اثر بحران ناشی از نهضت تحریم، مسند حکومت را درباخت.... روزنامه فرانسوي
شماره 5، فوریه 1900 خویش، با اشاره به نهضت تحریم می?نویسد: ...ولف... وقتی در سال 1892 تهران را ترك کرد خاطرش
جمع بود که ایران در تحت تسلط کامل انگلستان قرار گرفته، لکن موفقیت?هاي وي در ابتداي کارش بود. چه، ولف که قبل از
حرکتش از ایران به خیال خود با گرفتن امتیاز انحصار فروش تنباکو در ایران براي یک کمپانی انگلیسی، شاهکار سیاسی خود را به
خرج داده... در ظرف یکی دو ماه، انقلاب که ابتداي آن از تبریز شروع شده بود، به تهران سرایت کرد و ناصرالدین شاه در کاخ
خود محصور شد. دکتر فوریه در یادداشت?هاي روزانه خود، که اخیراً انتشار یافته، شورش تهران را بخوبی توضیح داده و انحطاط
نفوذ انگلیس را در ایران نشان می?دهد. دکتر فوریه، پزشک فرانسوي مخصوص ناصرالدین شاه بوده است که یادداشت?هاي
تاریخی او، منبع خوبی براي آشنایی با تب و تاب نهضت تحریم و پیامدهاي آن است. وي در یادداشت 2 جمادي الثانی 1309 ق.
می?نویسد: مردم هنوز دست به کشیدن قلیان نبرده?اند. اخباري هم که از لندن می?رسد چندان اطمینان بخش نیست. سهام بانک
شاهنشاهی به نصف قیمت رسیده و چون تسطیح جاده?هاي جنوب و استخراج معادن و معاملات تریاك که همه ضمیمه امتیاز
بانک بوده، کلیه این امور دچار وقفه شده است و بیم ضرر براي همه بخصوص براي بانک می?رود. اگر این حال دوام کند
خسارت جبران ناپذیري متوجه همه چیز خواهد شد. طوري مسئله تمباکو مهم است که حتی اندرون خود شاه به هیچ وجه
نمی?کشند. شنیدم شاه فرموده بود به زن?هاي خودش که کی غلیان را حرام کرده؟ بفکفشید، اینها چه حرفی است؟! یکی از
خانم?هاي آبرومند عرض کرده بود همان کس که ماها را به شما حلال کرده، همان کس غلیان را، تا در اداره خارج مذهب [=
رئیس بانک شاهنشاهی ایران، نیز در نامه به ،» رابینو « . غربیها]است، به ما حرام کرده. البته روحانیون از این جهت وحشتی ندارند
امین?السلطان (صدر اعظم ناصرالدین شاه و عاقد رژي) مورخ ذي?حجه 1309 ق. می?نویسد: چنانچه پریروز حضوراً عرض شد،
فعلًا بر مدیران بانک شاهنشاهی در لندن واضح و مشخص گردیده که با وضع حالیه امکان ندارد که بتوان در فرنگستان سرمایه به
جهت ساختن راه از تهران الی محمّره [=خرمشهر] تدارك نمود. همان اوقات که اعلیحضرت اقدس شهریاري [=ناصرالدین شاه]
امتیازنامه این راه را به بانک اعطا فرمودند اقدامات و اهتمامات لازمه به جهت احداث کمپانی به عمل آمد. ولی بدبختانه [به علت]
اتفاقاتی که از بابت بعضی امتیازنامجات دیگر که به هیچ وجه ربطی به بانک نداشت واقع گردید، مخصوصاً از بابت امتیاز تنباکو،
به کلّی اطمینان سرمایه داران اورپ سلب شده در آنچه راجع به ایران است، چنانچه به طور تحقیق نه در انگلستان و نه در مابقی
فرنگستان ممکن است سرمایه لازم جهت اتمام این راه به دست آورد.... جالبتر وعبرت?انگیزتر از همه، آن است که دولت
سالیسبوري نیز شدیداً دچار بحران شده و نخست وزیري که شش سال با اقتدار تمام بر امپراتوري عظیم بریتانیا حکومت کرده و به
صفحه 22 از 45
مورّخ ،» نیکی ر.کفدي « . منصب قدرت را از کف باخت ،» شیخ الرئیس تمام نخست وزیران عصر خود بود « قول هارولد ویلسون
معاصر انگلیسی، پس از تصریح به این نکته که: شکست امتیاز تنباکو از شور و شوق انگلیسها براي سرمایه?گذاري در ایران
کاست. می?نویسد: بعلاوه، گزارش?هاي نشریات انگلیسی مربوط به سال 1892 درباره وقایع تنباکو حاکی از آن است که این امر،
دولت محافظه?کار سالیسبوري را با پاره?اي گرفتاري?هاي کوچک داخلی روبرو ساخته بود. همزمان با الغاي امتیاز، حملات
شدیدي از جانب انگلیسها به مخالفت با ولف و سالیسبوري وهمچنین با مشی دولت کلاً در حمایت از امتیازگران وبخصوص
به تاریخ 26 مه 1892 نوشت که تالبوت در دیدار ناصرالدین شاه از » تروث « دعاوي آنان درباره غرامت، صورت گرفت. نشریه
و » تایمز « انگلستان، جزء ملتزمین او بوده است. در پارلمان اتهامات سختی به دولت وارد شد که جریان آن، چنانکه باید در روزنامه
بویژه در شماره مورّخ 27 مه 1892 آن، گزارش گردید. مخالفین، این ادعاي کمپانی را که واقعاً 300 هزار لیره براي خرید امتیاز
پرداخته است، مورد تردید قرار دادند. دولت به خاطر جانبداري از ادعاي گزاف کمپانی درباره امتیاز، بشدت مورد حمله واقع شد.
نمایندگان محترم اگر بخواهند چیزي بیرحمانه?تر از این معامله سراغ کنند باید به ایام « یکی از اعضاي جناح مخالف گفت که
که این امتیاز با در نظر گرفتن تمام « و عضو دیگري از همین جناح تکرار کرد » دیرینه سودجوییهاي کمپانی شرقی باز گردند
جوانبش، معامله تجارتی منصفانه?اي نبود؛ تلاشی بود که به نفع افراد انگشت?شماري، به زور از ایران پول گرفته شود، ومردم
در همین زمان موضوع مناسبات سالیسبوري وتالبوت خاطر نشان شد و اظهار .» ایران حق داشتند که به مخالفت با آن شوریدند
دولت مشعر بر اینکه این مناسبات هیچ ارتباطی با مسئله امتیاز نداشته است، مورد تردید قرار گرفت. این مذاکرات پارلمانی، در
مورخ 27 مه 1892 ، حملات سختی را در این باب نسبت به دولت به دنبال داشت. » پال مال گازت « روزنامه?ها، از جمله در
همچنین، این مطلب که نماینده سیاسی انگلیس در بوشهر، برادر تالبوت بوده است با سوء ظن تلقّی شد، ولی با نامه?هایی که نشان
می?داد شخص اخیر براي نخستین بار در مارس 1891 ، عنایتی که در جریان نهضت تحریم به میرزاي شیرازي (و در حقیقت، به
استقلال و آزادي کشور ایران) گردید، اولین و آخرین عنایت آن حضرت به آن مرد بزرگ نبود. یعنی یک سال پس از اعطاي
امتیاز وارد ایران شده بود، سوء ظن مرتفع گردید. پس از آنکه چند ماه بعد، دولت یک کتاب آبی درباره قضیه امتیاز تنباکو منتشر
ساخت، حملات مخالفین بر اساس مندرجات آن که به عقیده آنان نشان می?داد که سالیسبوري براي حمایت از مطالبات گزاف و
نامعقول کمپانی درباره غرامت از قدرت خود سوء استفاده کرده بود، همچنان ادامه داشت.... اعتماد السلطنه، وزیر و ندیم مشهور
ناصرالدین شاه، در روزنامه خاطرات خویش(بخش مربوط به حوادث پنجشنبه 26 ذي حجه 1309 ق.) ضمن شرح سفر ناصرالدین
شاه به تویسرکان می?گوید: شاه در سرچشمه تویسرکان ناهار میل فرمودند. به من فرمودند سالسبري، صدر اعظم انگلیس، معزول
شد. پارلمان انگلیس به صدر اعظم معزول ایراد گرفتند که چرا در ایران اسباب فتنه به پا کرده و انحصار تمباکو [کذا] وتوتون رواج
معزول شد...! آن وقت حربه پیشواي » شارلاتان « داده؟ یکی از تقصیرات عزل او همین است. من تشکر کردم که الحمد للَّه این مرد
نهضت تحریم در ستیز با کمپانی رژي (ودر حقیقت، با استعمار انگلیس چه بود؟ هیچ! یک حکم کوتاه یک سطري: بسم اللَّه
الرّحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بأيّ نحوف کان در حکم محاربه با امام زمان است؛ عجّل اللَّه فرجه. که ملت ایران -
از زن و مرد و پیر وجوان و عالم وعامی، حتی خواتین دربار یکپارچه خود را موظّف به اجراي?آن می?شمردند! اعتماد السلطنه
سابق الذکر در یادداشت?هاي خصوصی خویش مربوط به چهارشنبه 7 جمادي الاولی 1309 ق. می?نویسد: طوري مسئله تمباکو
مهم است که حتی اندرون خود شاه به هیچ وجه نمی?کشند. شنیدم شاه فرموده بود به زن?هاي خودش که کی غلیان را حرام
کرده؟ بفکفشید، اینها چه حرفی است؟! یکی از خانم?هاي آبرومند عرض کرده بود همان کس که ماها را به شما حلال کرده،
همان کس غلیان را، تا در اداره خارج مذهب [= غربیها]است، به ما حرام کرده. شاه فرموده بود من می?کشم، شما هم بکشید. یکی
از زن?هاي دیگر گفته بود شما دو خواهر هم با هم گرفتید! تکلیف مردم که نیست تقلید شما را بکنند. خلاصه عجالتاً احدي از
صفحه 23 از 45
خانه?ها و کوچه?ها غلیان نمی?کشند. غیر از شاه و امین?السلطان و امین اقدس [یکی از همسران شاه]. لحن خاصّ حکم تحریم
محارب با « و امثال این تعابیر، شخص مرتکب را » لایجوز « و » حرام است « (که بر خلاف فتاوي و احکامف معمولف علما، به جاي
شمرده است و نیز نفوذ گسترده و حیرت?انگیز آن (که تا اعماق حرمسراي شاه قاجار نیز پرکشید و » امام عصر عجل?اللَّه فرجه
لاتهاي محل و فرنگی?مآبانف لاافبالی را هم، چونان متدیّنان، به رعایت حکم شرعی مرجع تقلید واداشت) امري غیر عادي و
عجیب می?نماید و نشان می?دهد که پشت پرده ماجرا، خبرها بوده است. حکایت مستند و معتبر زیر، پرده از راز بزرگ ماجرا
برمی?دارد: مرحوم آیۀاللَّه حاج شیخ مرتضی حائري یزدي (فرزند دانشور و پارساي مؤسس حوزه علمیه قم مرحوم آیۀاللَّه حاج
شیخ عبدالکریم حائري) که قبلًا به?مقام عالی علمی و معنوي?اش اشاره داشتیم، در زندگینامه جفنگ مانندف پدر خویش (نسخه
خطی) مرقوم داشته?اند: مرحوم آقاي سید حسین حائري فشارکی، که علی?الظاهر اخوي زاده مرحوم آقاي سید محمد فشارکی
استاد [مرحوم حاج شیخ عبدالکریم]بود و مرد صالح و فقیه روشن ضمیري بود و ...بسیار سید با صفا و شیرین و دوست داشتنی
بود...نقل می?کردند که : در داستان تنباکو، مرحوم میرزاي شیرازي، فضلاي شاگردان خود را شب?ها در بیرونی جمع می?کرده
است و آنها در موضوع تنباکو، از لحاظ مصالح حکم تحریم و لوازم محتمله غیر مطلوب آن بحث می?کردند و به صورت مکتوبی
درمی?آمده است ومرحوم میرزا می?برده است به اتاق خود و مطالعه می?کرده است و گاهی حاشیه می?نوشته است. مطلب به
اینجا می?رسد که می?ترسیم به واسطه حکم تحریم جان میرزا، رحمۀالله?علیه، در خطر باشد، چون دست خارجیها - که طالب این
امتیاز هستند قوي است و باید براي این جهت نیز جوابی نزد خدا داشته باشیم. مرحوم فشارکی، که عموي حائري ناقل است، جداً
معتقد بوده است که در قبال این مصلحت مذهبی جان مرحوم میرزا اهمیتی ندارد. لذا خود تنها می?رود اندرون خدمت میرزا، پس
از تعارفات عرض می?کند که شما حق استادي و تعلیم و تربیت و سایر حقوق بر من دارید، ولی خواهش می?کنم به اندازه چند
دقیقه مثلًا از حقوق خود صرف نظر فرمایید که من آزاد صحبت کنم. آقاي میرزا، که خیلی مرد مؤدبی بوده است، می?گوید: آقا
بفرمایید. مرحوم فشارکی به طور آزاد می?گوید: - سید، چرا معطلی؟ می?ترسی که جانت در خطر بیفتد؟! چه بهتر که بعد از
خدمت به اسلام و تربیت علمی عده?اي، به سعادت شهادت برسی؛ موجب سعادت شما وافتخار ماست. مرحوم میرزا می?فرماید:
بلی آقا، من هم همین عقیده را داشتم ولی می?خواستم به دست دیگري نوشته شود، و امروز به سرداب مطهر رفتم واین حالت
دست داد ونوشتم وفرستادم. مرحوم حاج شیخ مرتضی افزوده?اند: این قسمت آخر، به حسب آنچه در نظرم هست، به عین الفاظ
نقل شد. واللَّه المستعان وله الشکر علی وضوح الحجۀ. سی?سال بعد از آن تاریخ، پرچم دیگري بر ضد استعمار انگلیس، به دست
فردي همنام میرزا (=میرزاي شیرازي دوم) که اتفاقاً او نیز سال?ها در سنگر سامّرا کمر به خدمت اسلام و تشیع بسته بود، برافراشته
شد و توطئه قیمومیت انگلیس (و در حقیقت صهیونیزم) بر نیل تا فرات را درهم شکست. و شگفتا که آن دست غیبی، در اینجا نیز
بیکار نبود: حجۀ الاسلام حاج شیخ محمدعلی جاودان (از فضلاي مقیم تهران، و صاحب آثار و مقالات علمی مختلف) در اوایل تیر
1374 نقل کردند: مرحوم حاج شیخ ذبیح اللَّه محلاتی، نویسنده آثار علمی وتاریخی گوناگون نظیر تاریخ سامّرا و اخبار غیبیه
امیرالمؤمنین، علیه?السلام، قبل از سال 1350 شمسی (ظاهراً در کتابفروشی مصطفوي تهران) تعریف کرد: به میرزاي شیرازي دوم
(رهبر انقلاب 1920 م. عراق مشهور به ثوره عراق) اعتراض کردند میرزاي بزرگ (رهبر نهضت تحریم) با همه سطوت و مرجعیت
تامه و قدرت فوق?العاده پس از قیام تنباکو، با انگلستان مبارزه نکرد، شما چطور با آن درافتادید؟ چیزي نگفت، فقط: دست
عنایتی که در جریان نهضت تحریم به میرزاي شیرازي (و در حقیقت، به استقلال و آزادي کشور ایران) ××× ! دیگري هم هست
گردید، اولین و آخرین عنایت آن حضرت به آن مرد بزرگ نبود. نقل پاره?اي دیگر از عنایات ولی عصر،عجّل?اللَّه?تعالی?فرجه،
کرامت « به میرزا، خالی از لطف نیست. مرحوم حاج ملاعلی واعظ خیابانی تبریزي در کتاب گرانسنگ علماء معاصرین، تحت عنوان
براي میرزاي شیرازي، رحمۀالله?علیه، می?نویسد: صدیقنا الأعظم العلّامۀ آقامیرزامحمدعلی افردوبادي، ایّده اللَّه تعالی، مرا » عظیمه
صفحه 24 از 45
نقل فرمود که عالم فاضل آقا میرزا مطّلب اوردباري نزیل ارومیّه موسومه فعلًا به رضائیّه در 3 ذي?القعدة الحرام سنه 1350 از حاج
محمد جعفر اصفهانی قطین تبریز روایت کرد که مرد تاجري بود که در اوّل امر تجارت می?کرد بعد کارش تنزّل نمود و به
تنگدستی درافتاد پس به نجف اشرف آمده مجاور آن مشهد مطهّر گردید و در نجاح امر خود به قبر شریف ملتجی گشته ملتزم
اعمال و دعوات شد تا آنکه به او گفتند که التزام به مسجد سهله در هر شب چهارشنبه تا
درآمدي بر